مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
داغ تـو آب کرده دل سـنـگ خـاره را هم جنس روضه کرده هُشام و زُراره را سوگ تو، صبح صادق دامان فـاطـمه خاموش کرده نـور هـزاران ستاره را دارد برای زخـم دلـت گـریـه میکـنـد زهری که بسته بر روی تو راه چاره را دارد نـفـس نفـس زدنت شرح میدهـد پــای پـیــاده و دل سـنـگ ســواره را قــنـفـذ دوبــاره آمـده فـریـاد مـیکـشـد آورده اسـت بـر در خـانـه شــراره را در بین روضه واژۀ "قنفذ" تو را شکست باید دوبـاره گـریه کـنـی این اشاره را از قطرههای اشک تو مرثیه میچکـد باید نـوشت مـتـن لـهــوفـی دوبـاره را از شرحـهشـرحۀ جـگـر تو نـوشـتهاند شـرح مـصـیـبـت بـدن پــاره پــاره را از عصر روز گریه، ز غارت سخن بگو از خـاتمی که گریه کند گـوشـواره را |